سرویس تئاتر هنرآنلاین: محمد برومند هنرمند نام آشنا که در ۱۴ سالگی در جبههها تئاتر اجرا میکرد تا لبخند را به رزمندگان هدیه کند الان بعد از سی سال در کشورهای مختلف تئاتر اجرا میکند. او این بار برای ترویج صلح و دوستی، برای اولین بار بازیگرانی را از کشورهای امریکا، کانادا و افغانستان به ایران دعوت کرده و با همراهی هنرمندان گروه خودش تئاتر "آخرین برگ" را در ایران تولید و در شهرهای: تهران، مشهد، خرمشهر، اندیمشک و خرم آباد به صحنه برد. حال او با شش کودک هشت ساله ایرانی که به زبانهای انگلیسی و فرانسه نیز مسلط هستند قصد دارد در کشورهای مختلف این تئاتر را اجرای کند. اجرای موفقیت آمیز این کودکان هشت ساله ایرانی در فستیوال بین المللی "چنای هند" بهانهای شد تا با این کارگردان موفق تئاتر گفتوگویی داشته باشیم.
چه خبر از اجراهای نمایش "آخرین برگ "؟
پس از اجراهایی که در فستیوال بینالمللی صلح سارایوو در بوسنی و هرزگوین داشتیم و بعد از بازگشت از فستیوال بینالمللی تئاتر چنای هند، داریم خودمان را آماده میکنیم تا به مناسبت روز جهانی صلح اجراهایی در برج آزادی داشته باشیم. همچنین از چند فستیوال بینالمللی دعوت شدهایم که حضور در فستیوال بینالمللی تئاتر بورسای ترکیه و رایان بمبئی قطعی است. اسفندماه هم قرار است به دعوت و حمایت سازمان دفاع از قربانیان خشونت و انجمن ملل متحد ایران در ژنو اجرا داشته باشیم که تماشاگران این اجرا دیپلماتهای کشورهای مختلف خواهند بود. بعد از آن هم نمایش "آخرین برگ" را در ایتالیا و ارمنستان به صحنه خواهیم برد. البته اجرای در مشهد به دعوت مرکز آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی و چند اجرای دیگر در ایران جز برنامههای امسال گروه است.
از اجرا در برج آزادی بگویید و اینکه چه تفاوتی با اجرای قبلی شما دارد؟
من برای اجرای "چنای هند" از کودکان هشت ساله استفاده کردم وبه شکلی متفاوت از گذشته، این تئاتر را به صحنه بردم حال قرار است همین کودکان به مناسبت روز جهانی صلح و روز جهانی کودک اجراهایی در مجتمع فرهنگی و هنری برج آزادی داشته باشند. البته این گروه تا پایان سال در چند کشور دیگر نیز اجرا خواهند داشت. امیرعلی، روشان و روژین شریعتی خواهرها و برادر سه قلو گروه به همراه مهرسا جاودانی ایراندوست، مهرآوا افشانی و پارمیس فلاح کودکان با استعداد و هنرمندی هستند که در این اجراها به صحنه خواهند رفت.
اجرای نمایشی با گرایش ضدجنگ نیاز زمان ماست. اما چطور شد که تصمیم گرفتید چنین نمایشی را تولید کنید؟
ما هشت سال درگیر جنگ بودیم، عراق به کشور ما حمله کرد و بسیاری از دوستان و خانواده من در این جنگ کشته و زخمی شدن من از نزدیک شاهد شهادت و زخمی شدن دوستانم بودم برای همین از جنگ متنفرم. همان زمان که ۱۴ ساله بودم بجای شلیک به سوی دشمن، توی جبهه تئاتر اجرا میکردم چون حتی تصور کشتن یک نفر، هرچند دشمن برای من غیر ممکن بود و هست. از سوی دیگر شما همه روزه در صدر اخبار تمام شبکهها تلویزیونی در سراسر جهان شاهد تصاویر جنگ وخشونت هستید. در هر ساعت تعداد بسیاری زیادی از انسانها بیگناه به ویژه کودکان و نوجوانان و زنان قربانی جنگ میشوند دیدن این تصاویر اصلا خوشایند نیست و به نظرم امروز تمام کشورها با دو مشکل بزرگ روبرو هستند یکی جنگ و رفتارهای افراطی وخشونت آمیز و دیگر نابودی محیط زیست است .
آیا اتفاق خاصی این ایده را در شما به وجود آورد؟
در سفر به کشورهای مختلف وقتی میبینم اکثر مردم دنیا نگاه درستی به ایرانیان و مسلمانان ندارند و ایرانیان را جنگ طلب و مسلمانان را افراطی میدانند از این ایران هراسی و اسلام ستیزی به شدت ناراحت میشوم. از سوی دیگر برادرم جانباز ۷۰ درصد است او همچنان دارد صدمات جنگ را تحمل میکند و برای او هنوز جنگ تمام نشده است و همچنان مثل بسیاری دیگر از جانبازان عزیز کشورم قربانی این خشونت و وحشیگری قدرت طلبانی است که ناجوانمردانه به کشور ما حمله کردن و ما راهی جز دفاع نداشتیم حال امروز وظیفه من چیست؟ نمیتوانم به راحتی از کنار این همه خشونت و جنگ ستیزی بگذرم هرچند که کسی برای صلح ودوستی هزینه نمیکند اما کم نبودن مردان مردی که با نثار جانشان بهای جنگ را پرداختند. همینها به من انگیزه داد برای نوشتن نمایشی در ستایش صلح و دوستی و پرهیز از جنگ و خشونت و افراطیگری.
چرا از قالب بدون کلام استفاده کردید؟ آیا به این خاطر که پیام نمایش را جهانیتر کنید؟
در اجرای نمایشهای "کاکلی"، "همه دوستان من" و "معجزه دوستی" که پیش از این در کشورهای مختلف داشتهایم زمانی که ما نمایشی را به زبان انگلیسی اجرا میکردیم بازهم تماشاگرانی بودن که انگلیسی نمیدانستند و نمیتوانستند با نمایش ارتباط خوب و کاملی برقرار کنند از آنجا که تصمیم دارم نمایش "آخرین برگ" رو در کشورهای مختلف اجرا کنم لذا ترجیع دادم بیکلام باشد تا همه تماشاگران با هر زبان و ملیتی بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. دیگر آنکه موضوع آن جهان شمول است که با نگاهی متفاوت تلاش خواهد کرد با زبان فانتزی مشکل مهم دنیای امروز که جنگ وهراس از جنگ است را در دنیای شیرین عروسکها به صحنه آورد.
نوشتن نمایشنامه بیکلام سخت نیست؟ تئاتر بیکلام در کشور ما کمی غریب به نظر نمیآید؟
نوشتن و به صحنه آوردن نمایش بدون کلام بسیار سخت است اما فراموش نکنیم تئاتر در ابتدای پیدایشش بیکلام بود؛ کم کم به آن کلام و دیالوگ اضافه شد و این دیالوگها آنقدر زیاد شد که امروزه تئاتر را بدون کلام تصور کردن کمی سخت است آن هم در کشور ما که مردم عادت کردن تئاتر را بشنوند تا ببینند.
چطور به سراغ نوشتن این نمایشنامه رفتید؟ چه تحقیقاتی انجام دادید؟
من بیش از دو دهه است که به صورت حرفهای برای کودکان نمایشنامه و فیلمنامه انیمیشن مینویسم و آثارم به صورت کتاب چاپ شده و یا بر روی صحنه تئاتر اجرا شده است در تولید انیمیشن نیز فیلم و سریالهای بسیاری نوشتهام که از تلویزیون ایران پخش شده است، پس نوشتن حرفه من است. کاری جز نوشتن بلد نیستم. پس با آن انگیزههای قوی که داشتم میبایست در راستای تخصص و تواناییام کاری میکردم که حاصلش شد نوشتن و اجرای این تئاتر ، تحقیقات من برای نوشتن این نمایشنامه نیز تجربههای شخصیام در سفر به کشورها بوده است و تجربههای تلخی که از دوران جنگ ایران و عراق داشتهام.
آیا میتوانید خلاصه داستان را به من بگویید؟ چرا اسم نمایش را "آخرین برگ" گذاشتید ؟
تئاتر "آخرین برگ" با استفاده از تکنیکهای مختلف عروسکی با تلفیقی از انیمیشن، بدون کلام است و در ساختار فانتزی و تخیلی به پیامد دعواها، درگیریهای خانگی و جنگهای بینالمللی میپردازد. نمایش با زد و خوردهای کودکانه عروسکها، آهسته آهسته وارد دنیای تراژیک آدمها می شود که نابودی جهان را در پی دارد. در نهایت با حضور پرنده صلح همه متوجه اشتباه خود میشوند و در حالی که تمام دنیا در خطر نابودی است تلاش میکنند تا دنیای زیبا و بدون خشونت را بسازند. در دعواهای کودکانه و جنگهای بزرگان، انسانیت و طبیعت است که نابود میشود، اگر "آخرین برگ" بر زمین بیافتد دیگر دنیایی نخواهد ماند که ما در آن زندگی کنیم، تماشاگران و هنرمندان با مشارکت در اجرای این نمایش جهت رسیدن به " صلح و دوستی برای همه " تلاش خواهند کرد.
چرا تصمیم گرفتید از عروسک استفاده کنید؟ آیا به این خاطر که فکر میکنید عروسک در انتقال پیام نمایش قویتر است؟
موضوع نمایش جنگ است اما من دوست ندارم جنگ را با همان خشونت به صحنه بیاورم. دوست داشتم این موضوع را به شکل فانتزی و تخیلی و با چاشنی خنده به تماشاگر نشان دهم؛ چون دنیای تئاتر عروسکی همراه با تخیل و شگفتی و فانتزی است برای همین از عروسکها استفاده کردم؛ البته در اجراهای مختلف گاه تعداد عروسکها را کم و یا زیاد کردهام و گاه از ماسک و بازیگر استفاده کردهام مثل اجرایی که در چنای هند داشتیم در این اجرا چون بازیگران و عوامل من کودکان هشت ساله بودن بعضی از عروسکها را حذف کردم و بجای آنها از ماسک و بازیگر استفاده کردم. به طور مثال برای عروسکگردانی گربه و سگ نیاز به هماهنگی سه عروسکگردان برای هر عروسک است که این امر برای بچههای هشت ساله مشکل است به همین دلیل در اجرای فستیوال بینالمللی چنای هند گربه و سگ را با ماسک به صحنه آوردیم اما در اجراهای ایران و بوسنی که بزرگسالان عروسکگردان بودن تعداد عروسکها بیشتر بود.
چرا این شخصیتهای خاص را انتخاب کردید؟ سوسک، موش، گربه، سگ، مرد و روبات؟ هر کدام از این شخصیتها تداعی کننده چه چیزی هستند؟
از دیدگاه زیست محیطی این شخصیتها با هم در ارتباط هستند و گاه دشمن همدیگر به شمار میروند. آنها برای زنده ماندن دایم با هم درگیر هستند البته برای من سوسک یک نوزاد کنجکاو است، موش یک کودک پر خور، گربه یک دختر نوجوان طناز و بازیگوش، سگ یک پسر جوان مغرور و مرد در پی تصاحب قدرت و سازنده ربات است. ربات هم نماد تمام تکنولوژیهای ساخت دست بشر است که در ابتدا قرار بوده در خدمت انسان باشد اما گاه همین تکنولوژی گریبانگیر انسان میشود و باعث نابودی بشر میگردد.
آیا عروسکها به اندازه طبیعی هستند؟ چه کسی آنها را ساخته و از چه چیزی ساخته شدهاند؟
اندازه عروسکها متفاوت است همه بزرگتر از اندازه طبیعی هستند تا بر روی صحنه تئاترب هتر دیده شوند. ماسک و عروسکها را همسرم "منیره امیر یوسفی" ساخته است او از یونولیت و پاپیه ماشه برای ساخت عروسکها استفاده کرده است. معمولا منیره از وسایل دور ریختی و بسیار ارزان و ساده عروسکهایش را میسازد و بیشتر از خلاقیت و هنرش برای ساخت عروسکها استفاده میکند.
عروسک گردانی به عنوان یک شکل هنری چقدر قوی است؟ آیا در مقایسه با بازی بازیگران آن را متفاوت یافتید؟
عروسکها در تخیل تماشاگر هستند که جان میگیرند و در پرورش و رشد تخیل کودکان نقش مهمی دارند. برای بسیاری از کودکان عروسکها جذابتر از بازیگر هستند. عروسکها قدرتی دارند که بازیگر ندارد شما به راحتی با یک عروسک میتوانید زیر آب، روی ابرها و... را نمایش دهید. بنظرم هرگاه بازیگر از حرکت باز میماند این عروسک است که حرکت میکند. قدرت و تخیل عروسکها خیلی بیشتر از بازیگر است. با عروسک به راحتی رویا و تخیل در صحنه نشان داده میشوند. در صورتی که بازیگر تئاتر این توانایی را ندارد مثلا در یک لحظه، سر و یا دستان عروسک میتوانند از بدنش جدا شوند و دوباره به بدنش وصل شوند. میتوانند کارهای شگفت انگیز انجام دهند و کارهای بسیاری که یک انسان به عنوان بازیگر از اجرای آن ناتوان است .
موسیقی چطور ساخته شد ؟
در تمرینهای اولیه دوست عزیزم "مهدی کیانمنش" که عضو دایم گروه سیمرغ است و حدود بیست سال است در این گروه با من همکاری میکند سر تمرینها آمد و آنچه را که مدنظر من بود را مینواخت، آنقدر این تمرینها ادامه پیدا کرد تا آنچه میبایست با کمک موسیقی و بازی یا عروسکگردانی به تماشاگر منتقل شود تهیه شد، سپس او با کمک دوست مشترکمان "یوسف نیکپور" آنها را برای اجرا تنظیم و با همآوایی بازیگران و استفاده از افکت در استودیو ضبط کردن البته ما یک شعر هم در پایان نمایش اجرا میکنیم که این قطعه پایانی را استاد کیوان علایی آهنگسازی کردهاند. قطعه پایانی به شکلی آماده شده است که ما بتوانیم با سازهای ملی و بومی هر کشوری آن را اجرا کنیم.
پیشتر گفته بودید قصد داری این نمایش را با گروههای تئاتری کشورهای دیگر نیز به صحنه ببرید چگونه چنین چیزی ممکن است ؟
من با چند گروه تئاتری در دنیا ارتباط دارم که گفتگوهایی برای تولید مشترک شده است و منتظر زمان مناسب هستیم گاهی هم کمپانیها تئاتر برای همکاری از من دعوت میکنند که اگر شرایط مناسب باشد میپذیرم فعلا با دو کشور هند و بوسنی به نتیجه رسیدهام و به زودی کار تولید مشترک را با آنها آغاز خواهم کرد.
واکنش افراد در جاهایی که نمایش را اجرا کردهاید چگونه بوده است؟ چه بازخوردی دریافت کردید؟
تماشاگران با نمایش خیلی خوب ارتباط بر قرار میکنند که یکی از دلایل آن نداشتن دیالوگ است. یکی از ویژگیهای این تئاتر ارتباط با تماشاگران است آنها در اجرای این اثر نقش مهمی دارند. شما باید خودتان شاهد این تئاتر باشید تا منظور مرا بهتر درک کنید. همچنین من این نمایش را با بازیگرانی از کشورهای امریکا، کانادا، افغانستان و ایران تمرین و به صحنه آوردم. بازیگرانی با فرهنگها و کشورهای مختلف ولی همه به راحتی با کار ارتباط برقرار کردن و از اجرای آن راضی بودند.
حکایت خاصی در خصوص واکنش افراد به "آخرین برگ" را به یاد دارید؟
زمانی که در بوسنی اجرا میکردیم تعدادی از کودکان را از یک پرورشگاه آورده بودند آنها در طول تماشای نمایش آنقدر بلند بلند میخندیدن و لذت میبردند که من و عروسکگردانها کلی انرژی گرفتیم و شب به یاد ماندنی شد. همان شب، شبکه تلویزیون ملی و دولتی بوسنی برای تهیه گزارش و انعکاس خبر آمده بود، پخش خبری این برنامه باعث شد روز بعد از تلویزیون برای برنامه زنده از ما دعوت کنند، جالبتر اتفاقی بود که در هند افتاد، یک خانم آمریکایی و فرزندش در آن اجرا تماشاگر نمایش بودند، روز بعد که در سمیناری آن خانم را دیدم تعریف میکرد دختر خردسالش بعد از دیدن نمایش "آخرین برگ" به پدرش گفته: "بابا اگه بد باشی و دعوا کنی تمام دنیا نابود میشه." کلی لذت بردم وقتی دیدم این بچه امریکایی پیام من ایرانی را در هند چقدر خوب درک کرده بود که اگه بد باشیم دنیا نابود میشود.
برای حضور گروه شما در عرصههای بینالمللی چه نهادها و سازمانهایی از شما حمایت میکنند؟
فقط یک بار ارشاد برای سفر بوسنی از ما حمایت کرد و دیگر هیچ، البته این فقط مشکل ما نیست تمام گروههای تئاتری با آن دست و پنجه نرم میکنند. حمایتهای دولتی از گروههای تئاتری برای حضور در جشنوارههای بینالمللی بسیار کم است. متاسفانه بودجه لازم در اختیار مرکز هنرهای نمایشی بدین منظور قرار ندارد مدیران ارشدی که باید بودجه کافی را بدین منظور اختصاص دهند گویا به اهمیت این کار واقف نیستند. نمیدانم شعار مبارزه با ایران هراسی و اسلام ستیزی چگونه و با استفاده از چه هنرها و فعالیتهایی باید به فرجام برسد؟ در زمینه فعالیتهای فرهنگی و هنری در عرصه بینالملل مدیران کوتاهی کردهاند. هنرمندانی هم که در عرصههای بینالمللی درخشیدهاند و نام ایران را پرآوازه کردهاند، اکثر مواقع تنها و بدون حامی دولتی بودهاند. مثلا سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی که متولی فعالیتهای فرهنگی در خارج از کشور است هراز گاهی به مناسبت دهه فجر و یا نوروز و..گروهایی را به خارج از کشور اعزام میکند تا برای کارمندان سفارتخانههای ایرانی و ایرانیهای مقیم فلان کشور برنامههای سرگرم کننده اجرا نماید که هیچ نیازی هم به این برنامهها ندارند، در صورتی که منطقیاش این است که از گروههایی حمایت کند که فرهنگ و هنر ایرانی را به جهانیان معرفی میکنند. در بسیاری از کشورها شهرداریها از گروههای تئاتر حمایت میکنند در همین ترکیه شهرداری بورسا جشنواره بینالمللی تئاتر عروسکی قره گوز را برگزار میکند که امسال ۱۸ کشور حضور دارند و از ما هم برای حضور در این جشنواره دعوت شده است. اما بد نیست بدانید من که ساکن شهر جدید پردیس هستم چند سال است که به شهرداری پردیس نامه مینویسم و برای حضور در جشنوارههای بینالمللی درخواست مساعدت میکنم اما حتی یک بار هم موافقت و همراهی نکردند. من گروهی در شهر پردیس تشکیل دادهام که بدون هیچ حمایتی در ۵ جشنواره بینالمللی حضور پیدا کردیم جالبتر آنکه وقتی همین گروه برای جشنواره رضوی پذیرفته شد و میبایست به بندرعباس اعزام میشدیم باز هم شهرداری حمایت نکرد و بدتر آنکه برای اجرای عمومی تئاترها هم در این شهر باز شهرداری از ما حمایت نمیکند. جای تاسف است که ما در چند کشور تئاتر اجرا کردهایم اما هنوز موفق نشدهایم در شهر پردیس تئاترهای خودمان را اجرا کنیم.
آیا نمایش جدید دیگری دارید؟ از برنامههای آینده تان بگویید؟
زندگی من از راه فیلمنامهنویسی انیمیشن میگذرد و در این زمینه کارهای جدیدی دارم اما تئاتر را برای دلم کار میکنم. تئاتر در ایران درآمد زا نیست و من از سینما و تلویزیون کسب درآمد میکنم و در تئاتر خرج میکنم. در زمینه تئاتر تصمیم دارم تا دوسال آینده فقط دو نمایش" کاکلی" و "آخرین برگ " را در فستیوالهای بینالمللی اجرا کنم. مگر آنکه برای کار جدید اسپانسر پیدا کنم و یا پیشنهاد خوبی داشته باشم. برنامهام برای سال آینده تولید مجموعه انیمیشن " آرنیکا" است که خودم آن را نوشتهام و قصد دارم با همراهی همسر و گروهم با تکنیک " استاپ موشن " آن را برای تلویزیون بسازیم. همچنین چند کتاب آماده چاپ دارم که امیدوارم بتوانم آنها را منتشر کنم.