سه شنبه, 13 مرداد 1394 ساعت 05:47

نقد ميترا بيات

این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

 

http://www.ettelaat.com/etiran/2014/06/30/%D8%B5%D9%84%D8%AD-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%D9%8A-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%85%D8%A7%D9%8A%D8%B4/

نقد و معرفی نمایش «آخرین برگ»
صلح جهانی در زبان نمایش
میترا بیات
دوشنبه ۹ تیر ۱۳۹۳
 
 
نمایش «آخرین برگ» در تالار فرهنگسرای اندیشه در تهران به روی صحنه رفت و گروه بین المللی سیمرغ با بازیگرانی از کشورهای ایران، افغانستان، آمریکا و کانادا، اجرای این نمایش را به عهده داشت. این نمایش تلفیقی از نمایش های سایه، عروسکی و صحنه ای بود که از جلوه های ویژه و نور وفیلم و افکت بهره برده بود.
طراح، نویسنده و کارگردان نمایش «محمد برومند» بانی گروه سیمرغ برای اولین بار شیوه ای ترکیبی را در بیان مفهومی انسانی به کار برده بود.مفهوم صلح و دوستی وزندگی بدون جنگ و درگیری مفهومی متعالی است که برای بیان آن کمتر واژه ای تاثیر گذار می توان یافت و به کار گیری واژه ها و ترکیبات زبانی در هر کشوری به زبان و فرهنگ آن جغرافیا بستگی دارد که برای دیگر ملیت ها قابل درک نخواهد بود.
ولی استفاده اززبان هنربه عنوان وسیله ای برای بیان مفاهیم انسانی شیوه ای است که امروزه هنرمندان کشورهای جهان به آن متوسل شده اند وهنرنمایش بهترین راه برای نشان دادن ایده های انسانی و صلح جهانی است که هدف مشترک بین ملت هاست.
هنر زبان مشـترک همه کشورهاست و هنر تئاتروقتی زبانی مشترک می شود که متعالی ترین خواسته ها و ایده های انسانی را برای مخاطب عرضه کند. برومند و گروه نمایشی سیمرغ برای بیان مفهوم صلح و دوستی بیــن ملت ها ، هنر نمایش را انتخاب کرده اند. واژه های بیانی صلح و دوستی جای خود را به نمایشی از ترکیبات نور و سایه وفرم و صدا داده اند وبه جای حرف و سخن و استفاده از واژه،زبان بدن و زبان نور و سایه و صوت، سخن گروه را به گوش و چشم مخاطب می رسانند.
نمایش «آخرین برگ» یک نمایش تلفیقی است.شروع آن با نمایش سایه آغاز می شودو در انتها با نمایش صحنه ای به اتمام می رسد و در طول نمایش از نمایش عروسکی و فیلم مدد جسته است.داستان نمایش، داستان حشره و موشی است که در همزیستی خویش با مشکل رو برو می شوند و برای از میان برداشتن مشکل خود به راه حلی متوسل می شوند که آسانترین و بدترین راه است. راهی که اکثر دولت های کشورهای جهان بر می گزینند. پاک کردن صورت مساله،از میان برداشتن طرف مقابل،حذف دیگری،خاموشی صدایی غیر از صدای خود، این راه یعنی پاک کردن صورت مساله. حذف دیگری با استفاده از قدرت، که به نفع قدرتمند صورت می گیرد.
موش با قدرت برتر خود حشره را از زندگی حذف می کند و با این کار اعلان قدرت می کند. سپس قدرتی برتر از او تمایل به حذف او پیدا می کند. شخصیت پر قدرت گربه، موش را از صحنه زندگی حذف می کند و سپس شخصیت سگ سُکان به دست با گربه کلنجار می رود وگربه را از صحنه زندگی حذف می کند.حذف هر قدرتی پایداری قدرت برتر را در پی دارد. انسان با وجود در دست داشتن سلاح، قدرتی برتر دارد و به عمر قدرت های پایین ترپایان می دهد و خود قدرت بلا منازع روی صحنه زندگی می شود و برای اینکه پایداری قدرت خویش را مصونیت ببخشد به قدرتی فراتر از خویش توسل می جوید و آن قدرت ماشین است. انسان با بهره گیری از ماشین برترین قدرت روی صحنه می شود.
در نمایش «آخرین برگ» چرخش قدرت بین شخصیت ها به روش های گوناگون صورت گرفته است. کارگردان با بهره گیری از نمایش کارتونی «تام و جری» به خوبی توانسته است درگیری برای به قدرت رسیدن این دوشخصیت را عرضه کند. در درگیری بین انسان و سگ و سپس قدرتمند شدن انسان و حاکمیت آن بر زندگی موجودات دیگر، استفاده از صحنه های فیلمهای «دیکتاتور» و «ترمیناتور» بسیار دقیق و خلاقانه بوده است.
در وهله نخست شاید این ترکیب برای تماشاگران متناقض و ناهنجار جلوه کند، اما در پایان نمایش وجود این ترکیب و تلفیقی شدن نمایش و فیلم، نتیجه معنایی و مفهومی ایده ای را که طراح و دست اندرکاران در نظر داشته اند موثر ترو عمیق تر بر مخاطب نشان می دهد.
در نمایش بی کلام «آخرین برگ» استفاده از ترکیبات زبانی نور و موسیقی و زبان بدن و تلفیق نمایش سایه و عروسکی و استفاده از برخی نماهای های فیلم و کارتون های معروف در به ثمر رسیدن ایده ی مورد نظر نویسنده و کارگردان به خوبی مثمر ثمر بوده است.
زبان نمایش مفهومی انسانی را منتقل می کند که این مفهوم برای سن خاصی نیست بلکه عموم تماشاگر را در بر می گیرد اما وجود عروسکها و نمایش سایه و در گیری شخصت های سگ و گربه و موش حتما برای کودکان هم جالب خواهد بود. هرچند افکت های مربوط به جنگ و تیر اندازی و حتی استفاده از جلوه های ویژه ی زنده در نمایش رعب و وحشت جنگ و کشت و کشتار را در مخاطب ایجاد می کند که این مساله از روال متن و ایده نمایش جدا نشدنی است و اگر غیر از این باشد بر مخاطب موثر نخواهد بود.
بقیه از صفحه اول
در شروع نمایش درختی با برگهایی سبز در گوشه صحنه است که با درگیر شدن شخصیتی قهار با شخصیتی ضعیف هربار برگی از آن فرو می ریزد و در گوشه دیگر صحنه، تصویر حاکمیت قدرتمند به اهتزاز در می آید.این ریزه کاری های صحنه ای اگر چه کوچک و جزئی هستند اما در به نتیجه رساندن مفهوم تصویری نمایش بسیار مؤثر هستند.
درحاکمیت ماشین، جنگ بین ماشین و انسان به سرانجامی می رسد که همه برگهای درخت می ریزند و همه ی موجودات با جنگ افزارهایی که قدرت ماشین عرضه کرده است، از بین می روند. وقتی صحنه پراز دود می شود و سکوت پس از جنگ صحنه را فرا می گیرد. کودکی از میان جمعیت تماشاچی به روی صحنه می رود و آخرین برگ را از صحنه در هم ریخته پیدا کرده و به درخت پیوند می زند.
این ایده در نمایش بسیار تاثیر گذار است و همین حرکت سبب می شود شخصیت های نمایش به همزیستی مسالمت آمیزی روی بیاورند که می تواند چهره بهتری از زندگی را برآنان عیان کند. تغییر انسان با برداشتن ماسک چهره خشن شکارچی صورت می گیرد.این حرکت هویت تغییر یافته انسان را به نمایش می گذارد، اما قبل از اینکه ماسک خود را بردارد، با همان ماسک شکارچی، رقص جاودانه چارلی چاپلین را در صحنه به نمایش می گذارد که این پس و پیش شدن تغییر چهره و رقص به نتیجه نمایش لطمه وارد می کند.
بازیگر در ارائه این رقص موفق نیست و کارگردان نیز در شروع این رقص عجولانه قبل از برداشته شدن ماسک خشن انسان شکارچی این صحنه را به نمایش گذاشته است. اما در همین صحنه پایانی وجود کبوتری که برگ نشان صلح را با خود حمل می کند، المانی است که حرف آخر نمایش را به بیان تمثیل ارائه می دهد و سپس جایگزین کردن سیم های جعبه فرمان ربات با برگ صلح این بیان را تکمیل می کند.
در کل، این نمایش با بیانی نمادین سخن از صلح جهانی دارد و این سخن با زبان نمایش و ویژگی های ترکیبی که توسط طراح و کارگردان به کار برده شده، توانسته است منظور مورد نظر را به خوبی منتقل کند. با تبریک به هنرمندان دست اندر کار نمایش «آخرین برگ»، امیدوارم در آینده شاهد کارهای بیشتری از این گروه باشیم.

خواندن 11528 دفعه
محتوای بیشتر در این بخش: نقد دكتر انديشه قديريان »

نظر دادن

از پر شدن تمامی موارد الزامی ستاره‌دار (*) اطمینان حاصل کنید. کد HTML مجاز نیست.